خاطرات ما در کنار ارمیا

ارمیا خیلی ترسو شده

این روزا گل پسرم خیلی ترسو و لوس شده، به طوریکه اگه در حال بازی باشه و من از کنارش بلند شم فوری گریه می کنه و به طرفم میاد. حق ندارم از کنارش تکون بخورم. باید حداکثر فاصلمون 2 متر باشه . حسابی من رو از کار و زندگی انداخته. نزدیک به دو هفته ای هم می شه که همش میاد و دستم رو میگیره و میکشه که پا شم و باهاش راه برم... خیلی بامزه راه میره بعضی وقتا هم که ذوق می کنه میدویه . با وجود اینهمه سلب آسایش همیشه عاشقشم . ارمیا! گل پسر شیرینم! فدای چشای نازت با اون صورت بانمکت عکس..... ارمیا پس از صرف غذا : ارمیا! به چی فکر میکنی مامان؟ ببین چه ناز خوابیده.................. وقتی پسرم خیلی شلوغ می کنه و خیس عرق می ش...
5 شهريور 1391
1